تك داستان آموزنده
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان برای تبادل لینک ابتدا مارا با نام تک داستان آموزنده و با آدرس http://takdastanha.loxblog.com/ لینک کرده و سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
لینک های مفید |
حاکمی از برخی شهرها بازديد می كرد و هنگام ديدار از محله ما فرمود: شكايتهاتان را صادقانه و آشكارا بازگوييد و از هيچ كس نترسيد، كه زمانه هراس گذشته است! دوست من ـ حسن ـ گفت: عالی جناب! گندم و شير چه شد؟ تامين مسكن چه شد؟ شغل فراوان چه شد؟ و چه شد آن كه داروی بينوايان را به رايگان می بخشد؟ عالی جناب! از اين همه هرگز، هيچ نديدم! حاکم اندوهگنانه گفت: خدا مرا بسوزاند؟ آيا همه اينها در سرزمين من بوده است؟ فرزندم! سپاسگزارم كه مرا صادقانه آگاه كردی، به زودی نتيجه نيكو خواهی ديد
نظرات شما عزیزان: برچسبها: [ چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:دوستِ من ـ حسن, ] [ 17:26 ] [ سجاد آرام ]
|
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب
<-PollItems->
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |